مجموعه کارآگاهی

معرفی کتاب: ماجراهای کارآگاه ماریلا

این مجموعه کتاب درباره‌ی دختری به نام ماریلا میستری است. ماریلا نه سال و نه ماهش است و یک گروه کاراگاهی فوق العاده دارد

مشخصات کتاب:
نام کتاب: ماجراهای کاراگاه ماریلا
نام نویسنده: کیت پنکهرست
نام تصویرگر: کیت پنکهرست
نام مترجم: ریحانه جعفری
نام انتشارات: افق، کتاب‌های فندق

این مجموعه کتاب درباره‌ی دختری به نام ماریلا میستری است. ماریلا نه سال و نه ماهش است و یک گروه کاراگاهی فوق العاده دارد. اسم این گروه کاراگاهی اش را دختران مرموز گذاشته است. ماریلا و بقیه‌ی اعضای گروه، پاپی و ویولت به دنبال حل مشکلات می‌گردند.


نام مجموعه‌های این کتاب و خلاصه‌ی آنها:

شبح سرگردان:
امروز در مدرسه، خانم کرامبل رفتارهای عجیب غریبی دارد، دلیلش چیست؟ دختران مرموز وقتی از خانم کرامبل دلیلش را می‌پرسند، او می‌گوید که شبح حیوان خانگی مرده اش (خوکچه هندی) را دیده است!!! از نظر پاپی، خانم کرامبل اشتباه دیده است اما سه نفر دیگر هم آن شبح را دیده اند. پس دختران مرموز به ماموریتی عجیب می‌روند.

مسابقه‌ی بپز یا بباز:
ویولت می‌خواهد در مسابقه‌ی آشپزی بپز یا بباز شرکت کند. اما وقتی شرکت می‌کند همه چیز خراب می‌شود. دفترچه آشپزی ویولت به شگل اسرار آمیزی ناپدید می‌شود، درجه حرارت فر و مواد مخلوط شده در کیک در یک زمان دست کاری شده است، کیک‌ها می‌افتد و له می‌شوند. ماریلا و پاپی برای کمک به ویولت دنبال کیک خراب کن هستند.
  

آشوب در موزه:
مثل اینکه اردوی مدرسه‌ی دختران مرموز، خوابیدن در موزه است. اما اردو به خاطر اینکه مجسمه‌ی سگ پودل طلسم شده چند نفر را طلسم کرده است، کنسل می‌شود. گفته می‌شود هرکسی به آن مجسمه توهین کند یا به او برخورد کند، صدای واق واق سگ می‌آید و آن آدم طلسم می‌شود. گروه دختران مرموز این بار می‌خواهد راز بزرگی و درعین حال ترسناکی را کشف کنند.

غول اسپاگتی:
این دفعه، گروه دختران مرموز به اردوگاه تفریحی لیمپت راکس می‌روند. جمعیت این اردوگاه روز به روز کم تر می‌شود، چون یکی از کسانی که در آن اردوگاه بوده است، می‌گوید یک موجود ترسناک مثل یک غول، اسپاگتی‌های او را دزدیده است. ماریلا و دختران مرموز می‌خواهند آن غول ترسناک را پیدا کنند چون نمی‌خواهند اردوگاه تعطیل شود. آیا موفق می‌شوند آن موجود ترسناک (که مردم به آن لقب غول اسپاگتی داده اند) را پیدا کنند؟

فاجعه‌ی پیشی:
ماجرا از گم شدن گربه‌ی همسایه شروع می‌شود و هر روز گربه های بیشتری به سرنوشت او دچار می‌شوند. اگر قرار باشد وضع به همین صورت پیش برود دیگر گربه‌ای در شهر پادلفورد باقی نمی‌ماند. نکته عجیب دیگر اینکه برخی از مردم هر از گاهی گربه‌ها را می‌بینند که انگار ضربه روحی خورده‌اند و قصد برگشتن پیش صاحبانشان را ندارند. ماریلا با همکاری پاپی و ویولت به دنبال گربه دزد و کشف حقیقت این ماجرای اسرارآمیز می‌گردند.

مطالب پیشنهادی

نظرات

در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان، رعایت برخی موارد ضروری است:
-- لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
-- «
داستان‌چی» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
-- «
داستان‌چی» از انتشار نظراتی که در آن‌ها رعایت ادب نشده باشد معذور است.
-- نظرات، پس از تأیید مدیر منتشر می‌شوند.

در پاسخ به